Tuesday, 29 May 2012

غربت




هیچ تنها و غریبی طاقت غربت چشماتو نداره
هر چی دریا رو زمینه قدر چشمات نمیتونه ، ابر بارونی بیاره
وقتی دلگیری و تنها غربت تمام دنیا
از دریچه ی قشنگ چشم روشنت میباره
نمیتونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار که من بسوزم ، مث شمعی توی شبهات
توی این غروب دلگیر جدایی توی غربتی که هم رنگ چشاته
همیشه غبار اندوه ، روی گلبرگ لباته
حرفی داری روی لبهات اگه آه سینه سوزه
اگه حرفی از غریبی اگه گرمای تموزه
تو بگو به این شکسته غصه های بی کسی تو
اضطراب و نگرانی ، حرفای دلواپسی تو ، حرفای دلواپسی تو
نمیتونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار که من بسوزم مث شمعی توی شبهات
نمیتونم… نمیتونم… نمیتونم…

-----
خیلی این ترانه رو دوست دارم...خیلی.

Tuesday, 8 May 2012

The Real Tuesday Weld




From the Brooklyn Bridge to St. Petersburg,
In every boardroom or boudoir across the world,
From the Fall of Rome to the Renaissance
Through Reformation, Cold War, Vietnam

I’m the movement in the corner of your eye,
The shadow in the dead of the night,
I’m the figure on the edge of your dreams,
I’m waiting for you to notice me…



You know, my dear,
I’ll never turn away
Forget your voice,
Avoid your gaze,
I’ll be there, behind your shoulder
I love you more as you grow older
'Til a sunny day or a starlit night
We come together, babe, you and I
And you’ll look,
Into my face,
And lose yourself in my embrace



Nobody loves you like I do,
Nobody.
I love you
I love you
I love you… to death
(To death)