اسپرسو تلخ تر از انتظار
سرد میشود بر میز دیدار
نگاهم در پک های غلیظ
حلقه حلقه دور میشود
بوی رسیدن از هر آغوش نیم گشوده در
با خنده و رازی در صدا
کلمات رو به خاموشی
طعم حسرت و عطر قهوه
گردش دود و نگاه تا بن بست سقف
نور سرگردان و بی پناه
با نقش ها در هم دیوار می آمیزند
کافه دار پیر پای هر میز بی دیدار
بوسه ای مینویسد
سالهاست این بوسه پنهانی را
تا آمدنت
فنجان ها با حسرت میپردازند
بوی رسیدنت
بر شال گردن
بارانی و
چتر واژگون می آویزد
با قطره های گمشده
لابلای هوای تازه شاملو
همراه با ریتم کند سه تار و گلوی تنگ ناوداني ها
بر سینه خیابان میخزد
شبِ بارانیِ کافه
گردش بوی رسیدنت
میزهای تهی از دیدار
اسپرسو
انتظار
میهمان کدام سایه چسبیده به صبح خواهی بود؟
کدام فنجان خوشبخت
بوسه ات را شاد میشود؟
آهنگ صدایت
از شکاف کدام پنجره
گوش خیابان را مینوازد
- – -
صبح
آفتاب طالعش در دست
کوچه هاي خيس را ميگردد
-کافه اي اينجا بود!
که براي رسيدنت دود شد
تا در قلب او ببارد
باراني تلخ
تلخ تر از اسپرسوي انتظار…
————–
حامد شيرواني
سوم مرداد ماه سال يکهزار و سيصد و هشتاد و نه شمسي
سرد میشود بر میز دیدار
نگاهم در پک های غلیظ
حلقه حلقه دور میشود
بوی رسیدن از هر آغوش نیم گشوده در
با خنده و رازی در صدا
کلمات رو به خاموشی
طعم حسرت و عطر قهوه
گردش دود و نگاه تا بن بست سقف
نور سرگردان و بی پناه
با نقش ها در هم دیوار می آمیزند
کافه دار پیر پای هر میز بی دیدار
بوسه ای مینویسد
سالهاست این بوسه پنهانی را
تا آمدنت
فنجان ها با حسرت میپردازند
بوی رسیدنت
بر شال گردن
بارانی و
چتر واژگون می آویزد
با قطره های گمشده
لابلای هوای تازه شاملو
همراه با ریتم کند سه تار و گلوی تنگ ناوداني ها
بر سینه خیابان میخزد
شبِ بارانیِ کافه
گردش بوی رسیدنت
میزهای تهی از دیدار
اسپرسو
انتظار
میهمان کدام سایه چسبیده به صبح خواهی بود؟
کدام فنجان خوشبخت
بوسه ات را شاد میشود؟
آهنگ صدایت
از شکاف کدام پنجره
گوش خیابان را مینوازد
- – -
صبح
آفتاب طالعش در دست
کوچه هاي خيس را ميگردد
-کافه اي اينجا بود!
که براي رسيدنت دود شد
تا در قلب او ببارد
باراني تلخ
تلخ تر از اسپرسوي انتظار…
————–
حامد شيرواني
سوم مرداد ماه سال يکهزار و سيصد و هشتاد و نه شمسي
No comments:
Post a Comment