اسپرسو، تلخ تر از انتظار
گاهی اوقات دستم به نوشتن میره، مینویسم و براتون از موسیقی های خوب میگم
Saturday, 7 April 2012
تاریکی
غروبی دیگر... در تنهایی خلوت خودم ... صدای خنده های شیطانی اش آزارم میدهد و همچنان مرا مجذوب خود کرده... نگاهش... موهایش ... دستانش...
به آرامی لبانش را به گناه بوسه آغشته میکند...
و شروعِ یه پایان دیگر است
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment